۱. در روز حداقل یک بار بگوید «من نمیدانم». ۲. کمتر از کسی تقاضایی داشته باشد و عمدتا به همت، فکر، برنامهریزی و زحمات خود اتکا کند. ۳. در موضوعاتی که اطلاعات کلی دارد، اظهارنظر نکند.۴. دغدغه کانونی زندگی او، بهترین عملکرد در حرفهاش باشد. ۵. به استقبال کسی برود که با او تفاوت یا حتی تضاد فکری دارد. ۶. بدون اجازه قبلی از کسی، سخن او را به شخص دیگری بازگو نکند. ۷. زباله را به خیابان و از اتومبیل به بیرون پرت نکند. ۸. با رعایت حروف اضافه و با نهایت دقت، «نقل قول» کند. ۹. دائما در حال تغییر و بهتر شدن باشد، به طوری که اطرافیان تغییر را حس کنند. ۱۰. از اینکه دیگران را به خود و افکار خود دعوت کند، چه مستقیم چه غیرمستقیم پرهیز کند. ۱۱. برای محیط جنگل که به مه، نم نم باران و رنگهای زنده طبیعت آمیخته شده، وقت بگذارد. ۱۲. این ظرفیت را در خود ایجاد کند که واکنش به دیگران را حتی تا پنج سال به تأخیر اندازد. ۱۳. حدود ۱۰ درصد از وقت، انرژی و تخصص خود را رایگان صرف جامعه کند. ۱۴. در حرفهای که تخصص ندارد، مسئولیت نپذیرد. ۱۵. خوشبختی را با راحتی و مصرفگرایی مساوی نداند. ۱۶. هر دو سال یک بار، با ارزیابی کارها و رفتارهای خود به اشتباهات گذشته پی برده و خود را اصلاح کند. ۱۷. با عبارت «من اشتباه کردم» به صلح دائمی برسد. ۱۸. حریم شهروندان را رعایت کند: در نظم صفوف، خودپرداز بانک، پارک کرد, ...ادامه مطلب
کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!! کاش در باور هر روزه مان جای تردید نمایان می شد و سوالی که چرا سنگ شدیم و چرا خاطر دریایی مان خشکیده ست؟ کاش می شد که شعار جای خود را به شعوری می داد تا چراغی گردد دست اندی,انسانیم ...ادامه مطلب